











نحوه ثبت جابجایی قطعات بین تجهیزات در سیستم CMMS
سلام دوستان. یه مدتیه که توی کارهای تعمیرات تجهیزات، بعضی وقتا با کمبود قطعات یدکی مواجه میشیم و مجبور میشیم یه قطعه رو از یه تجهیز دیگه برداریم. ولی بعداً فراموش میکنیم که اون قطعه رو از کدوم تجهیز برداشته بودیم. کسی میتونه راهنمایی کنه که چطور میتونیم این موضوع رو توی سیستم CMMS ثبت کنیم که بعداً به مشکل نخوریم؟ ممنون.
تعریف پروژه بازرسی سالیانه
به نظر شما با وجود CMMS، تعریف پروژه بازرسی سالیانه می بایست به چه صورت انجام گردد؟(تعریف پروژه در CMMS یا تعریف در نرم افزار های مربوطه مانند MSP )
محاسبه MTBF در یک سیستم که هریک از تجهیزات MTBF متفاوتی دارند؟
سلام وقت بخیر،
اگر دو دستگاه با MTBFهای متفاوت در یک سیستم به صورت سری کار کنند، چطور میتوانم MTBF کل سیستم را محاسبه کنم؟ و آیا اگر این دو دستگاه به صورت موازی کار کنند، محاسبه تغییر خواهد کرد؟
آیا تجربه در زمینه محاسبه ROI نرم افزار های CMMS دارید؟
اگر بخواهیم مدیریت سازمانی را ترغیب کنیم که سامانه CMMS فعلی را تغییر دهند و یک سامانه بهتر خریداری کنند با توجه به این که توجیه مالی ندارند چه رویکردی را باید در پیش بگیریم. آیا تجریهای در این زمینه دارید؟ آیا ROI محاسبه میکنید؟ اگر تجربه تحلیل کمی ارائه کرده باشید هم ممنون میشم توضیح مختری بدهید؟

چالش هفته - در شرایط کاهش نیروی انسانی، آیا "نگهداری اضطراری" (Run to Failure) میتواند یک استراتژی موقت و قابل دفاع باشد؟
در شرایط کاهش نیروی انسانی، آیا "نگهداری اضطراری" (Run to Failure) میتواند یک استراتژی موقت و قابل دفاع باشد؟
بسیاری از تیمهای نگهداری و تعمیرات در دورههایی با چالش کاهش منابع انسانی مواجه میشوند. در چنین شرایطی، ممکن است امکان اجرای کامل برنامههای نگهداری پیشگیرانه (PM) یا مبتنی بر وضعیت (PdM) وجود نداشته باشد.
در این موقعیت، برخی سازمانها تصمیم میگیرند بخشی از تجهیزات را بهصورت هدفمند بدون انجام نگهداری تا زمان خرابی کامل (Run to Failure) رها کنند.
این تصمیم میتواند:
- بار کاری تیم را کاهش دهد،
- تمرکز منابع بر تجهیزات بحرانی را ممکن کند،
- و در کوتاهمدت به پایداری عملیاتی کمک کند.
- اما در مقابل، ممکن است:
- منجر به خرابیهای ناگهانی و پرهزینه شود،
- موجب افزایش Downtime و کاهش قابلیت اطمینان کلی گردد،
- یا حتی به اعتبار واحد نگهداری آسیب بزند.
نظر شما چیست؟
آیا شما یا سازمانتان تجربهای در این زمینه داشتهاید؟ اگر تصمیمگیرنده باشید، در چنین شرایطی چه رویکردی را انتخاب میکنید؟
منتظر نظرات، تحلیلها و تجربههای ارزشمند شما هستیم.

ناکارآمدی در مدیریت قطعات یدکی
یکی از چالشهای اصلی در مدیریت نگهداری و تعمیرات، ناکارآمدی در مدیریت مواد و قطعات یدکی است. بسیاری از سازمانها به دلیل نداشتن سیستمهای کارآمد برای مدیریت موجودی قطعات یدکی، در تأمین به موقع قطعات برای تعمیرات به مشکل برمیخورند که این امر منجر به توقف تولید و افزایش هزینههای غیرضروری میشود.
بر اساس گزارش Gartner، 65% از سازمانها با مشکل تأمین به موقع قطعات یدکی مواجه هستند و McKinsey اعلام کرده که 40% از خرابیهای تجهیزات به دلیل کمبود قطعات یدکی رخ میدهد. همچنین هزینههای ناشی از نقص در تأمین قطعات یدکی میتواند تا 20% از کل هزینههای نگهداری و تعمیرات را شامل شود (طبق NIST).
یک مثال واضح از این چالش در General Electric (GE) دیده میشود که به دلیل عدم مدیریت مناسب موجودی قطعات یدکی، توربینهای گازی این شرکت با تأخیر در تعمیرات مواجه شدند که باعث توقف تولید و افزایش هزینهها گردید. در نهایت، GE مجبور شد سیستمهای مدیریت موجودی خود را بهطور کامل بازنگری و بهبود بخشد.
این موضوع نشان میدهد که مدیریت مؤثر قطعات یدکی، پیشبینی دقیق نیازها و تأمین به موقع قطعات برای جلوگیری از خرابیهای غیرمنتظره و کاهش هزینهها ضروری است. برای این منظور، استفاده از فناوریهای پیشرفته مانند سیستمهای هوشمند برای پیشبینی و مدیریت موجودی قطعات میتواند راهگشا باشد.
- چگونه میتوان سیستمهای پیشبینی و تأمین قطعات یدکی را بهبود داد؟
- چه فناوریهایی میتوانند در این حوزه کمک کنند؟
- راهکارهای مدیریت بهینه قطعات یدکی چیست؟











