اثر اقدامات قابلیتاطمینان (Reliability) بر مؤلفههای زیستمحیطی (E) و اجتماعی (S) و حاکمیتی (G)
در چارچوب مفاهیم زیستمحیطی، اجتماعی و حاکمیتی (ESG)، یکی از حوزههای کمتر مورد توجه اما بسیار مؤثر، نقش اقدامات مرتبط با قابلیتاطمینان داراییها در بهبود عملکرد زیستمحیطی و اجتماعی سازمانهاست. برای درک بهتر این ارتباط، میتوان از یک مثال ساده اما گویا استفاده کرد.
فرض کنید یک خودرو شخصی در اختیار دارید. این خودرو، نوعی دارایی سرمایهای است که در صورت نگهداری صحیح، میتواند سالها عملکرد مطلوبی ارائه دهد. رعایت اصول «نگهداری پیشگیرانه» (Preventive Maintenance) — مانند تنظیم منظم باد لاستیک، تعویض بهموقع روغن، و بررسی اجزای حیاتی — موجب افزایش بهرهوری سوخت (Fuel Efficiency) و در نتیجه، کاهش مصرف انرژی و آلایندههای زیستمحیطی میشود. افزون بر آن، نگهداری صحیح عمر مفید خودرو را افزایش داده و نیاز به تعویض زودهنگام قطعات یا خود خودرو را کاهش میدهد، که این امر خود منجر به کاهش تولید زباله صنعتی و بهینهسازی مصرف منابع طبیعی خواهد شد.
در مقابل، زمانی که از داراییها بدون رعایت اصول قابلیتاطمینان استفاده میشود — همانند رفتار بیاحتیاط در رانندگی نوجوانی، عبور سریع از چالهها یا نادیده گرفتن علائم هشداردهنده خودرو — پیامدها قابل پیشبینی است: افت عملکرد، افزایش انتشار آلایندهها، کاهش عمر دارایی، و افزایش هزینههای نگهداری و جایگزینی. چنین شرایطی نهتنها بر جنبههای اقتصادی اثر منفی دارد، بلکه بر شاخصهای زیستمحیطی (E) از طریق افزایش مصرف انرژی و تولید آلودگی، و بر شاخصهای اجتماعی (S) از طریق کاهش ایمنی، رضایت کارکنان و جوامع اطراف نیز تأثیرگذار است.
در نتیجه، قابلیتاطمینان بهعنوان یک عامل کلیدی در تحقق اهداف ESG باید مورد توجه ویژه قرار گیرد. اطمینان از عملکرد پایدار و بهینه داراییها، مستقیماً به کاهش اثرات زیستمحیطی، افزایش بهرهوری انرژی، ارتقای ایمنی، و در نهایت بهبود تصویر اجتماعی سازمان منجر میشود.
بیایید دربارهی ESG صحبت کنیم
مفهوم ESG — سرواژهای از سه مؤلفهی Environmental (زیستمحیطی)، Social (اجتماعی)، و Governance (حاکمیت شرکتی) — دیگر یک روند زودگذر یا شعار احساسی نیست، بلکه به یکی از محورهای اصلی تحول و پایداری در کسبوکارهای جهانی تبدیل شده است. در فضای رقابتی امروز، سازمانها علاوه بر فشارهای سنتی همچون حفظ سهم بازار، افزایش سودآوری و ارتقای بهرهوری، با مجموعهای از الزامات جدید نیز مواجهاند؛ الزاماتی که بر کاهش انتشار کربن، بهینهسازی مصرف انرژی، و ارتقای بازدهی منابع تأکید دارند.
در سالهای اخیر، یک جنبش جهانی آگاهانه و هدفمند برای تشویق صنایع و شرکتهایی که عملکرد قابلقبولی در حوزه ESG دارند شکل گرفته است. این روند موجب شده تا سازمانهایی با عملکرد ضعیف در حوزههای زیستمحیطی و اجتماعی، با ریسک کاهش سرمایهگذاری مجدد و حتی محدودیت در دسترسی به منابع مالی مواجه شوند. برآوردها نشان میدهد میزان سرمایهگذاری جهانی در حوزه ESG به چندین تریلیون دلار رسیده است، در حالی که صنایع آلاینده و پرکربن روزبهروز از این چرخه سرمایهگذاری فاصله میگیرند.
همزمان با موج بازگشت تولید (Reshoring) در کشورهای صنعتی، پیشبینی میشود کارخانههای جدید با فناوریهای سبز و کمکربن طراحی و احداث شوند. در نتیجه، تولیدکنندگان قدیمی ناچارند علاوه بر انطباق با الزامات ESG، با رقبایی رقابت کنند که از ابتدا بر پایهی فناوریهای پایدار و کارآمد شکل گرفتهاند.
از منظر اجتماعی نیز تغییر قابلتوجهی در نگرش نسل جدید نیروی کار مشاهده میشود. گزارش مجمع جهانی اقتصاد (World Economic Forum) در پایان سال ۲۰۲۲ نشان میدهد که ۹۳ درصد از افراد نسل Z مقابله با تغییرات اقلیمی را برای آیندهی زمین حیاتی میدانند. این امر نشان میدهد که ارزشها و مسئولیتپذیری زیستمحیطی سازمانها، بهتدریج به یکی از عوامل تعیینکننده در تصمیمگیریهای شغلی نسل جوان تبدیل میشود. در نتیجه، عملکرد سازمان در حوزه ESG نهتنها بر جایگاه آن در بازارهای مالی، بلکه بر جذب و نگهداشت استعدادهای انسانی نیز تأثیر مستقیم خواهد داشت.
با وجود این فشارهای مالی و اجتماعی، نکتهی امیدبخش آن است که بهبود عملکرد ESG نیازی به تغییرات ناگهانی یا بازطراحی کامل مدل کسبوکار ندارد. بسیاری از اقدامات مؤثر در این حوزه را میتوان از طریق بهبود فرآیندهای داخلی، ارتقای قابلیتاطمینان تجهیزات، افزایش کارایی انرژی، و نهادینهسازی فرهنگ مسئولیتپذیری در سراسر سازمان محقق ساخت.
به بیان دیگر، حرکت بهسوی پایداری و مسئولیتپذیری اجتماعی، نه یک هزینه اضافی بلکه فرصتی راهبردی برای خلق ارزش بلندمدت در سازمانها محسوب میشود.
موفقیت در ESG از یک برنامه قابلیتاطمینان دارایی قوی آغاز میشود
بسیاری از سازمانها هنوز بهدرستی ارتباط میان مدیریت اثربخش داراییها و عملکرد پایدار در حوزه ESG را درک نکردهاند. در حالیکه یک برنامهی جامع و قدرتمند در زمینهی مدیریت داراییهای فیزیکی (Asset Management)، نهتنها بنیان عملکرد مالی پایدار را تقویت میکند، بلکه مسیر دستیابی به اهداف زیستمحیطی، اجتماعی و حاکمیتی را نیز هموار میسازد.
در واقع، حوزهی نگهداری و قابلیتاطمینان (Maintenance & Reliability) به تغییرات انقلابی یا پرهزینه نیاز ندارد. جوهرهی این رویکرد، در انجام صحیح فعالیتهای کوچک و مستمر روزمره نهفته است؛ اقداماتی که در مجموع، تأثیر چشمگیری بر بهرهوری، پایداری و عملکرد کل سیستم دارند.
پر کردن شکاف نسلی در ارزشهای پایداری
یافتههای مجمع جهانی اقتصاد (World Economic Forum) در پایان سال ۲۰۲۲ نشان میدهد که ۹۳ درصد از نسل Z مقابله با تغییرات اقلیمی را برای آیندهی زمین حیاتی میدانند. این آمار بیانگر تغییری اساسی در نگرش نیروی کار آینده است. نسل جدید، هنگام انتخاب شغل و کارفرما، بهدنبال سازمانهایی است که تعهد واقعی به ارزشهای زیستمحیطی و اجتماعی دارند. در چنین شرایطی، برنامههای قوی قابلیتاطمینان و نگهداری پایدار میتوانند بهطور غیرمستقیم بر جذابیت سازمان برای استعدادهای جوان و متعهد تأثیر بگذارند.
نمونهای ساده اما گویا
فرض کنید در یک تأسیسات صنعتی، پمپی مورد استفاده قرار دارد که بهدرستی نگهداری نمیشود. نتیجهی این غفلت، افزایش مصرف انرژی، کاهش بازدهی عملیاتی، افت بهرهوری تولید و در نهایت بروز خرابیهای مکرر خواهد بود. این وضعیت نهتنها موجب افزایش هزینههای مستقیم میشود، بلکه ردپای کربن (Carbon Footprint) سازمان را نیز افزایش میدهد.
حال اگر همان تجهیز با رویکردی مبتنی بر قابلیتاطمینان بالا (High-Reliability Approach) مورد نگهداری قرار گیرد — از طریق اجرای دقیق برنامههای نگهداری پیشگیرانه، پایش عملکرد و مدیریت بهموقع خرابیها — مصرف برق کاهش مییابد، بهرهوری افزایش مییابد و عمر مفید تجهیز (Asset Lifespan) چندین برابر میشود. در چنین حالتی، پمپی که ممکن بود تنها دو سال کارایی داشته باشد، میتواند تا ده سال با عملکرد بهینه در خدمت بماند؛ آنهم با هزینههای کمتر، توقفهای کوتاهتر و اتلاف انرژی ناچیز.
از سوی دیگر، اگر تجهیز بهدلیل نگهداری ضعیف زودتر از موعد از کار بیفتد، تولید و جایگزینی آن مستلزم مصرف مجدد مواد اولیه، انرژی و حملونقل است — فرایندی که میزان انتشار کربن را چندین برابر افزایش میدهد. بنابراین، با اجرای دقیق نگهداری پیشگیرانه و تعمیرات اصولی، نیاز به تعویض زودهنگام تجهیزات کاهش یافته و بهطور مستقیم از انتشار اضافی آلایندهها جلوگیری میشود.
ارتباط مستقیم میان قابلیتاطمینان و ESG
همانطور که در مثال خودرو نیز اشاره شد، برخورد مسئولانه با داراییها و پایبندی به اصول مدیریت چرخه عمر (Life-Cycle Cost Management) نهتنها به کاهش هزینهها و افزایش بهرهوری منجر میشود، بلکه زمینهساز تحقق اهداف ESG سازمان نیز هست.
در واقع، هر اقدام کوچک در جهت ارتقای قابلیتاطمینان داراییها — از بهینهسازی مصرف انرژی گرفته تا کاهش خرابیهای ناگهانی — به بهبود عملکرد زیستمحیطی (E) از طریق کاهش انتشار و مصرف منابع، و به ارتقای عملکرد اجتماعی (S) از طریق افزایش ایمنی، سلامت و رضایت کارکنان کمک میکند.
به همین دلیل، میتوان گفت که موفقیت در ESG نه از شعارهای سبز، بلکه از استقرار یک نظام مدیریت دارایی و قابلیتاطمینان قوی آغاز میشود — نظامی که پایداری را از سطح داراییها تا کل زنجیره ارزش سازمان گسترش میدهد.
در حال ساخت تأسیسات جدید هستید؟ از همان ابتدا درست عمل کنید
موفقیت در پیادهسازی مؤثر رویکرد ESG تنها به بهبود برنامههای موجود در حوزههای مدیریت دارایی (Asset Management) و قابلیتاطمینان (Reliability) محدود نمیشود. هنگامی که یک سازمان در حال انتقال خطوط تولید به داخل کشور (Reshoring)، افزایش ظرفیت تولید یا جایگزینی واحدهای قدیمی با تأسیسات جدید است، فرصتی استثنایی برای نهادینهسازی اصول پایداری و قابلیتاطمینان از همان ابتدا فراهم میشود.
در صورتیکه در مراحل طراحی و راهاندازی (Commissioning & Design Phase)، اصول قابلیتاطمینان بالا (High Reliability) و مدیریت ریسک دارایی (Asset Risk Management) بهصورت یکپارچه در طرح لحاظ شود، میتوان بسیاری از مشکلات آتی را پیش از وقوع مهار کرد. این رویکرد نهتنها موجب کاهش نیاز به بازکاریها، تعمیرات اساسی و اصلاحات پرهزینه در طول چرخه عمر دارایی میشود، بلکه بهطور مستقیم منجر به کاهش ردپای کربن کلی (Overall Carbon Footprint) و افزایش بهرهوری پایدار در بلندمدت خواهد شد.
از دیگر مؤلفههای کلیدی موفقیت در این مسیر، برنامهریزی و زمانبندی دقیق (Planning & Scheduling) است. این فرایند تضمین میکند که منابع انسانی، مالی و تجهیزاتی در زمان مناسب و بهصورت بهینه تخصیص یابند. نمونهای برجسته از این رویکرد، مفهوم آمادگی عملیاتی (Operational Readiness) است؛ فرآیندی ساختاریافته که در آن تمامی بخشهای سازمان — از مهندسی و بهرهبرداری گرفته تا مالی، منابع انسانی و زنجیره تأمین — مورد ارزیابی قرار میگیرند تا فعالیتهای کلیدی برای دستیابی به عملکرد پایدار و بدون وقفه از نخستین روز بهرهبرداری، شناسایی، برنامهریزی و اولویتبندی شوند.
علاوه بر آن، فناوریهای دیجیتال نوین نقش فزایندهای در پشتیبانی از این رویکرد ایفا میکنند. بهکارگیری سیستمهای پایش عملکرد تجهیزات (Machine Performance Monitoring) و ابزارهای تحلیل دادههای عملیاتی امکان شناسایی سریع انحرافات، نقاط ضعف و فرصتهای بهبود را فراهم میآورد. بدینترتیب، چرخهی بهینهسازی مستمر (Continuous Improvement) در سراسر عمر دارایی فعال باقی میماند و سازمان میتواند از ظرفیت حداکثری تجهیزات خود با کمترین اتلاف منابع بهرهمند شود.
در نتیجه، ادغام اصول قابلیتاطمینان و مدیریت ریسک از مرحله طراحی تا بهرهبرداری، نهتنها موجب بهبود عملکرد فنی و مالی سازمان میشود، بلکه بهعنوان یکی از مؤثرترین راهکارها برای تحقق اهداف زیستمحیطی و اجتماعی در چارچوب ESG عمل میکند. به بیان دیگر، راه دستیابی به پایداری واقعی، از همان نخستین گامهای طراحی و تصمیمگیری آغاز میشود.
از بهترینها یاد بگیرید – هیچ ایرادی ندارد
در حال حاضر، هیچ استاندارد جهانی قطعی یا الزامآور برای ارزیابی و گزارشدهی عملکرد ESG وجود ندارد. بسیاری از سازمانها، از جمله شرکتهای بزرگ صنعتی، هنوز در تلاشاند تا دریابند چگونه میتوان اصول زیستمحیطی، اجتماعی و حاکمیتی (ESG) را بهطور مؤثر در مدلهای کسبوکار، زنجیره تأمین و رویههای عملیاتی خود ادغام کرد. با این حال، اقدامات متعددی وجود دارد که میتوان حتی فراتر از محدودهی کارخانه یا سایت عملیاتی انجام داد تا مسیر دستیابی به اهداف ESG هموارتر شود.
خوشبختانه، نمونههای متعددی از شرکتهای باسابقه و پرکربن وجود دارد که با پذیرش این چالش، مسیر تحول را آغاز کرده و توانستهاند روایتهای موفقی از پایداری و مسئولیتپذیری زیستمحیطی خلق کنند. این سازمانها با تغییر نگرش و بازنگری در استراتژیهای عملیاتی خود، نشان دادهاند که حرکت بهسوی پایداری نهتنها ممکن است، بلکه میتواند منجر به رشد اقتصادی، صرفهجویی در هزینهها و بهبود تصویر برند شود.
به همین دلیل، توصیه میشود که شرکتها به سراغ الگوهای موفق در حوزه ESG بروند — سازمانهایی که سالهاست این مسیر را با تعهد و برنامهریزی طی کردهاند — و از تجربیات عملی آنها برای تدوین نقشهراه خود بهره بگیرند.
برای نمونه، شرکت Delta Airlines یکی از پیشگامان صنعت هوانوردی در این زمینه است. این شرکت با خرید اعتبارهای جبرانی کربن (Carbon Offsets) به جبران بخشی از انتشار گازهای گلخانهای خود پرداخته و علاوه بر آن، در سوختهای هوانوردی پایدار (Sustainable Aviation Fuel) مبتنی بر مواد زیستی (Biofeedstocks) سرمایهگذاری کرده است. این اقدامات، گامی مؤثر در جهت کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی و حرکت بهسوی حملونقل هوایی کمکربن محسوب میشود.
نمونهی دیگر، شرکت Owens Corning — تولیدکنندهی جهانی عایقهای ساختمانی — است که نزدیک به دو دهه پیش برنامهای بلندمدت برای کاهش ردپای کربن (Carbon Footprint) خود آغاز کرد. این شرکت با بهینهسازی فرآیندهای تولید، کاهش مصرف انرژی، و توسعهی محصولات با کارایی انرژی بالا توانست عملکرد زیستمحیطی خود را بهطور چشمگیری بهبود دهد. همزمان، از طریق کمپینهای آگاهیبخشی عمومی، به مشتریان نشان داد که استفاده از محصولات عایق آنها چگونه میتواند در کاهش ردپای کربن مصرفکنندگان نهایی نیز مؤثر باشد.
این مثالها نشان میدهند که پایداری واقعی از درون سازمان آغاز میشود — از نحوهی نگهداری داراییها، طراحی فرآیندها و مدیریت انرژی. هنگامیکه اقدامات ملموس و مستندی برای بهبود قابلیتاطمینان داراییها (Asset Reliability) در تأسیسات صنعتی انجام میگیرد، نتایج حاصل از آن بهمرور به بخش جداییناپذیری از داستان ESG سازمان تبدیل میشود.
در این حالت، روایت ESG دیگر صرفاً مجموعهای از شعارهای تبلیغاتی یا عبارات زیبا در گزارشهای سالانه نخواهد بود، بلکه به نمونهای واقعی، معتبر و قابلاندازهگیری از عملکرد مسئولانه و پایدار سازمان بدل میشود — روایتی که هم برای سرمایهگذاران و نهادهای نظارتی معنا دارد و هم برای کارکنان و جوامع محلی الهامبخش است.
Powered by Froala Editor
برای ثبت نظر ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید