در ابتدای این مقاله، ضروری است یک گام به عقب برداشته شود تا روشن شود چرا برخی برداشتها و اقداماتی که در حوزه مدیریت داراییهای فیزیکی اتخاذ میشوند، میتوانند به افزایش هزینهها، کاهش کارایی چرخه عمر داراییها و افت عملکرد کسبوکار منجر شوند. این بررسی کمک میکند الگوهای نادرست تصمیمگیری شناسایی شود و مشخص گردد کدام رویکردها موجب هدررفت منابع و کاهش بازدهی میشوند.
در ادامه، متداولترین خطاهایی که سازمانها در مدیریت داراییهای فیزیکی با آن مواجه هستند تحلیل میشود و سپس رویکرد صحیح و مبتنی بر اصول مدیریت داراییهای فیزیکی تشریح خواهد شد؛ رویکردی که هدف آن ارتقای عملکرد داراییها، بهبود قابلیت اطمینان، و اطمینان از تصمیمگیری مبتنی بر ارزش در کل چرخه عمر دارایی است.
مدیریت داراییهای فیزیکی چیست؟
(Physical Asset Management)
مدیریت داراییهای فیزیکی (Physical Asset Management) صرفاً مجموعهای از اقدامات عملیاتی یا فعالیتهای نگهداری نیست، بلکه یک رویکرد مدیریتی ساختیافته است که نحوه اندیشیدن، تصمیمسازی و هدایت داراییها را در طول چرخه عمر آنها تعیین میکند. در این رویکرد، داراییها بهصورت نظاممند و یکپارچه مدیریت میشوند و تمرکز اصلی بر حفظ تداوم عملکرد، بهبود قابلیت اطمینان و دستیابی به بیشترین ارزش ممکن در بلندمدت قرار دارد؛ نه صرفاً بر کنترل هزینههایی که در دورههای روزانه، ماهانه یا سالانه مشاهده میشود.
به بیان دقیقتر، مدیریت داراییهای فیزیکی چارچوبی فراهم میکند که بر اساس آن میتوان در تمامی مراحل چرخه عمر دارایی—from planning to disposal (از برنامهریزی و تأمین تا خروج از خدمت و کنارگذاری)—تصمیمهایی هماهنگ، تحلیلی و مبتنی بر ارزش اتخاذ کرد. این چارچوب امکان میدهد هزینهها، ریسکها، عملکرد و بازده دارایی بهطور همزمان در نظر گرفته شود و در نهایت، بیشترین ارزش ممکن در طول عمر مفید دارایی برای کسبوکار ایجاد گردد.
این رویکرد امکان میدهد مدیریت داراییها بر پایه حداقلسازی هزینه چرخه عمر (Total Cost of Ownership) انجام شود و تصمیمگیریها بهگونهای هدایت گردد که نهتنها هزینههای جاری، بلکه هزینههای آینده نیز بهصورت یکپارچه کنترل شوند. با ایجاد این چارچوب، سازمان قادر خواهد بود راهبردهای تأمین مالی بلندمدت را بر اساس واقعیتهای عملکردی و نیازهای آتی دارایی تدوین کند و از سرمایهگذاریهای مقطعی و غیرهمسو با اهداف چرخه عمر جلوگیری نماید.
در این مدل، هزینههای سرمایهای دارایی در طول عمر آن بهینه میشود و امکان مدیریت هدفمند سرمایهگذاریها فراهم میگردد. نتیجه این رویکرد، بهبود کارایی دارایی و افزایش بازده سرمایهگذاری (ROI) است؛ زیرا تصمیمات نه بر مبنای هزینههای کوتاهمدت، بلکه بر اساس ارزش ایجادشده در کل دوره بهرهبرداری اتخاذ میشوند.
۶ اشتباه رایج در مدیریت داراییهای فیزیکی
(Physical Asset Management)
در مدیریت عملیات (Operations Management)، توجه اغلب بر مسائل فوری و کوتاهمدت متمرکز میشود؛ مسائلی که در همان روز یا همان هفته بر تولید، کیفیت یا بهرهوری اثر میگذارند. این نوع تمرکز، اگرچه در کوتاهمدت ضروری است، اما هنگامی که به تنها مبنای تصمیمگیری تبدیل شود، میتواند سازمان را از مسیر بهینهسازی بلندمدت منحرف کند و در نهایت باعث کاهش ارزش داراییها و افزایش هزینههای چرخه عمر شود.
به همین دلیل، شناسایی خطاهای رایجی که در مدیریت داراییهای فیزیکی رخ میدهد اهمیتی بنیادین دارد. در ادامه، شش خطای متداول در این حوزه معرفی میشود و برای هر یک، رویکردهایی ارائه میشود که میتواند از بروز این مشکلات جلوگیری کرده یا شرایط را بهصورت اصولی تصحیح کند؛ رویکردهایی که با هدف بهبود عملکرد دارایی، کاهش ریسک، و افزایش ارزش ایجادشده در طول چرخه عمر دارایی تدوین شدهاند.
اشتباه شماره ۱: اشتباهگرفتن نگهداری و تعمیرات با سیستم مدیریت داراییهای فیزیکی
(Mistake #1: Confusing Maintenance with an Asset Management System)
در بسیاری از موارد، مفهوم «مدیریت دارایی» (Asset Management) تنها پس از نصب و راهاندازی دارایی در نظر گرفته میشود و این نگاه معمولاً زمانی پایان مییابد که دارایی تعویض گردد. در چنین رویکردی، تصور میشود اجرای کامل برنامههای نگهداری پیشنهادی سازنده تجهیز (OEM) برای دستیابی به بیشترین ارزش از دارایی کافی است. در سطحی نازلتر، حتی گاهی فرض میشود کاهش بودجه نگهداری و تعمیرات و کنارگذاشتن برخی فعالیتهای ضروری میتواند به کاهش هزینهها و افزایش سود منجر شود؛ در حالیکه چنین تصمیماتی اغلب موجب افزایش ریسک، افت عملکرد و رشد هزینههای چرخه عمر دارایی میشود.
راهکار: درک اینکه نگهداری و تعمیرات فقط یک جزء از سیستم مدیریت دارایی است
(Solution: Understand Maintenance as a Subset of Asset Management)
با گستردهتر شدن درک از مفهوم «سیستم مدیریت دارایی» (Asset Management System)، روشن میشود که انتخاب و مالکیت یک دارایی نیازمند حجم قابلتوجهی تحلیل، برنامهریزی و تصمیمسازی است که بسیار فراتر از اجرای فعالیتهای نگهداری روزمره است. پیش از خرید هر دارایی، لازم است جنبههای زیر بهطور نظاممند بررسی شده باشد:
• شناخت چرخه عمر دارایی (Asset Lifecycle) و مراحل مختلف آن.
• برآورد هزینههای تعویض آتی و نیازهای سرمایهای مرتبط با جایگزینی (Expected Replacement Costs).
• تعریف سطوح خدمت مورد انتظار (Target Levels of Service) با توجه به نیازهای کسبوکار.
• شناسایی ریسکهای تجاری مرتبط با انتخاب دارایی (Business Risk).
• ارزیابی عملکرد مورد انتظار و الگوهای خرابی دارایی (Performance and Failure Modes).
• تحلیل قابلیت نگهداری و سهولت انجام فعالیتهای تعمیراتی (Maintainability).
• تعیین راهبرد تأمین مالی و مدل بودجهریزی دارایی (Funding Strategy).
پس از تکمیل این تحلیلها و تولید دادههای پشتیبان، نوبت به تدوین و اجرای برنامههای نگهداری و تعمیرات در سطح تاکتیکی و عملیاتی (Tactical and Operational Maintenance) میرسد. در واقع، نگهداری و تعمیرات تنها یکی از اجزای سیستم مدیریت داراییهای فیزیکی (Physical Asset Management) است؛ اما همین جزء در صورت طراحی و اجرای صحیح، نقش تعیینکنندهای در تحقق سطوح خدمت، ارتقای کارایی کسبوکار و دستیابی به «هزینه کل مالکیت» (Total Cost of Ownership – TCO) همسو با اهداف و محدودیتهای بودجهای خواهد داشت.
اشتباه شماره ۲: برنامهریزی نگهداری بر پایه دادههای ناکافی
(Mistake #2: Using Insufficient Data for Maintenance Scheduling)
پس از نصب دارایی، بسیاری از سازمانها برنامههای نگهداری خود را بر اساس الگوهای کلی و ثابت تدوین میکنند؛ الگوهایی که معمولاً بر داده واقعیِ عملکرد تجهیز تکیه ندارند. چنین برنامههایی سالها بدون بازنگری جدی باقی میمانند و تغییرات آنها غالباً به افزودن چند فعالیت جزئی یا اصلاحات سطحی محدود میشود. در نتیجه، برنامه نگهداری با شرایط واقعی بهرهبرداری و رفتار تجهیز همخوانی نخواهد داشت و این عدم تطابق میتواند به افزایش ریسک خرابی، کاهش قابلیت اطمینان و رشد هزینههای چرخه عمر منجر شود.
راهکار: استقرار سامانههای اطلاعاتی دیجیتال و مبتنی بر داده
(Solution: Implement Digital Information Systems)
فرایند خرید دارایی معمولاً بر پایه اطلاعات سازنده و تجربه سایر بهرهبرداران انجام میشود. این اطلاعات برای تصمیمگیری اولیه مناسب است، اما پس از ورود دارایی به مرحله بهرهبرداری، کفایت لازم را ندارد. از لحظه آغاز کار تجهیز، لازم است عملکرد واقعی آن بهطور مستمر با مشخصات طراحی و عملکرد مورد انتظار مقایسه شود تا تصویری دقیق و قابل اعتماد از رفتار تجهیز بهدست آید و مبنایی معتبر برای تصمیمگیریهای آتی فراهم گردد.
برای دستیابی به این سطح از تحلیل، ضروری است نیازمندیهای زیرساخت اطلاعاتی دارایی قبل از خرید مشخص شود، از جمله:
• سامانهها و نرمافزارهای مدیریت نگهداری مانند CMMS و ابزارهای تحلیل پیشبینانه
• سنسورها و تجهیزات پایش وضعیت و اندازهگیری
• زیرساخت سختافزاری و شبکه
• نوع دادههایی که باید در دوره بهرهبرداری جمعآوری، ثبت و تحلیل شوند
هنگامیکه این دادهها در قالب یک «سامانه زنده» و دائماً بهروزرسانیشونده مورد استفاده قرار گیرند، امکان اصلاح شیوه بهرهبرداری تجهیز، بازطراحی برنامههای نگهداری براساس شرایط واقعی و اعمال تغییرات فیزیکی لازم در دارایی فراهم خواهد شد. این رویکرد موجب میشود عملکرد، سطح خدمت و طول عمر اقتصادی دارایی با اهداف تعریفشده همراستا شده و چرخه عمر دارایی (Asset Lifecycle) بهصورت پایدار، کنترلشده و بهینه مدیریت شود.
جمعبندی
بهکارگیری یک سامانه مدرن مدیریت نگهداری و تعمیرات رایانهای (CMMS) یکی از الزامات بنیادی در اجرای یک رویکرد کارآمد مدیریت دارایی است. بدون چنین سامانهای، امکان برنامهریزی مبتنی بر داده، اتخاذ تصمیمهای تحلیلی و مدیریت اثربخش چرخه عمر دارایی فراهم نخواهد بود.
اشتباه شماره ۳: همراهنشدن کارکنان با رویکرد نگهداری و تعمیرات
(Mistake #3: Not Having Staff on Board with the Maintenance Vision)
زمانیکه اپراتورها و کارکنان نگهداری و تعمیرات، دستورالعملهای بهرهبرداری و چکلیستهای نگهداری را صرفاً بهصورت مکانیکی و بدون درک نقش این فعالیتها در عملکرد کلان دارایی اجرا میکنند، بهرهوری کاهش مییابد و کیفیت اجرای فرایندها دچار افت میشود. این مشکل زمانی جدیتر میشود که کارکنان به سمت میانبُرزدن وظایف حرکت کنند؛ یعنی فعالیتهای نگهداری را صرفاً بهصورت ظاهری انجام دهند، فرمها را تکمیل و امضا کنند اما اقدام واقعی صورت نگیرد. این رفتار که با اصطلاحاتی مانند tick-and-flick یا pencil-whipping maintenance شناخته میشود، بهدلیل تلقی این فعالیتها بهعنوان کاری کماهمیت و زمانبر رخ میدهد و در نهایت ارزش و اثربخشی جریان کار را کاهش میدهد.
راهکار: همه کارکنان باید نقش «مدیر دارایی» را بپذیرند
(Solution: All Employees Should Become Asset Managers)
هیچ برنامه، هدفگذاری یا نظام پایشی به نتیجه نمیرسد مگر آنکه کارکنان درک کنند نقش آنها در عملکرد صحیح دارایی چیست و چگونه اقدامات روزمره آنها بر چرخه عمر دارایی (Asset Lifecycle) و ارزش نهایی آن تأثیر میگذارد.
اهمیت این موضوع برای اپراتورهای ماشینآلات بیشتر است. اپراتورها نخستین افرادی هستند که هرگونه تغییر در رفتار تجهیز—اعم از صدا، لرزش، عملکرد یا خروجی—را تشخیص میدهند و نقش کلیدی در اجرای روشهای صحیح بهرهبرداری دارند. آنها ذینفعان مستقیم این فرایند به شمار میآیند و باید احساس کنند شنیده میشوند، نقش آنها مهم است و میتوانند بدون نگرانی از پیامدها، هرگونه مشاهده یا دغدغه خود را گزارش کنند. ایجاد چنین فضایی از اصول بنیادی «نگهداری خودگردان» (Autonomous Maintenance) است.
از سوی دیگر، تکنسینهایی که زمان کار را غیرواقعی ثبت میکنند، فعالیتهای دشوار یا تکراری را حذف میکنند یا تصمیم میگیرند بهدلیل انجام یک کار در هفته قبل، این هفته نیازی به آن نیست، باعث میشوند دارایی هرگز به سطح عملکرد مطلوب دست نیابد و برنامههای نگهداری اثربخشی لازم را نداشته باشند.
برای ایجاد تعهد و همراهی کارکنان، ضروری است آنها در فرایند برنامهریزی مشارکت داده شوند، مسئولیتها بهصورت شفاف تعریف شود و اطلاعاتی که معمولاً در اختیارشان قرار نمیگیرد، به آنها منتقل گردد. هنگامیکه کارکنان تصویر کلان مدیریت دارایی سازمانی (Enterprise Asset Management) را مشاهده میکنند و در شکلدهی فرایندهای عملیاتی مشارکت دارند، حس مالکیت نسبت به وظایف خود و تجهیزاتی که از آنها نگهداری میکنند تقویت میشود و همراهی آنها با اهداف سازمانی بهمراتب افزایش مییابد.
اشتباه شماره ۴: تصمیمگیری بر اساس قیمت خرید و نادیدهگرفتن قابلیت نگهداری و قابلیت بهرهبرداری
(Mistake #4: Buying on Price Instead of Maintainability and Operability)
ارزش واقعی یک دارایی صرفاً با قیمت خرید آن تعیین نمیشود، اما بسیاری از سازمانها تصمیمهای خرید را فقط بر اساس هزینه سرمایهای (CAPEX) اتخاذ میکنند و پیامدهای بهرهبرداری و نگهداری (OPEX) را نادیده میگیرند. این خطا زمانی تشدید میشود که تصمیمگیری در مورد خرید توسط افرادی انجام شود که مسئول دستیابی به اهداف عملیاتی یا مدیریت هزینههای نگهداری نیستند. در چنین شرایطی، پیامدهای یک انتخاب اشتباه بهصورت تدریجی در هزینههای روزمره پنهان میشود و اثر واقعی آن تا مدتها آشکار نمیگردد.
راهکار: تحلیل هزینه دارایی در کل چرخه عمر
(Solution: Analyze Asset Cost Over Its Lifetime)
بخش قابلتوجهی از هزینه چرخه عمر یک دارایی نه در مرحله خرید، بلکه در حوزه قطعات یدکی، فعالیتهای نگهداری و تعمیرات، و هزینههای توقفات عملیاتی شکل میگیرد. بنابراین اگر یک تجهیز با قیمت اولیه پایین خریداری شود اما:
• قابلیت نگهداری آن پایین باشد،
• قطعات یدکی آن هزینه بالایی داشته باشد،
• مدتزمان توقف برای تعمیر طولانی باشد،
• یا برای رسیدگی فنی نیازمند ابزارهای تست تخصصی و پشتیبانی گرانقیمت باشد،
صرفهجویی اولیه بهسرعت از بین میرود و هزینههای عملیاتی در بلندمدت افزایش مییابد.
برای جلوگیری از این وضعیت، لازم است پیش از خرید، اپراتورها و کارشناسان نگهداری و تعمیرات در فرایند ارزیابی مشارکت داده شوند تا هزینههای محتمل در کل چرخه عمر دارایی برآورد شود. این ارزیابی باید حوزههایی مانند:
• آموزش نیروی انسانی،
• ابزارها و تجهیزات تخصصی،
• زمان ازکارافتادگی و اثر آن بر تولید،
• هزینههای خروج از خدمت (Decommissioning)،
• و هزینه کنارگذاری یا انتقال دارایی (Asset Disposal)
را بهطور کامل پوشش دهد.
پس از انجام این تحلیل، امکان تصمیمگیری آگاهانه فراهم میشود؛ تصمیمی که نه بر اساس قیمت خرید، بلکه بر مبنای هزینه کل مالکیت (Total Cost of Ownership – TCO) اتخاذ میشود و تضمین میکند دارایی در طول عمر خود ارزش واقعی و پایداری برای سازمان ایجاد کند.
اشتباه شماره ۵: انتخاب پیمانکار نگهداری و تعمیرات فقط بر اساس هزینه قرارداد
(Mistake #5: Outsourcing Maintenance Based Solely on Contractual Cost)
در بسیاری از موارد، ارزیابی یک استراتژی برونسپاری نگهداری و تعمیرات تنها بر مبنای رقم قرارداد انجام میشود. تلاش میشود هزینه قرارداد تا حد ممکن کاهش یابد تا ظاهراً در هزینههای عملیاتی صرفهجویی شود و سود افزایش پیدا کند. این رویکرد در ظاهر نشانه یک مذاکره موفق تلقی میشود، اما در عمل یک اشتباه بنیادی است؛ زیرا کل فرایند برونسپاری بر پایهای غلط بنا شده و تصمیمگیری در قالب یک رویکرد «جمع صفر» (Zero-Sum) باعث ازبینرفتن بخشی از ارزش دارایی میشود.
راهکار: تمرکز بر تداوم عملکرد دارایی و مسئولیت مشترک نسبت به دارایی
(Solution: Emphasize Asset Continuity and Shared Asset Responsibility)
مبنای هر قرارداد نگهداری و تعمیرات باید «افزایش ارزش دارایی» باشد، نه صرفاً کاهش عدد هزینه. پیمانکار مناسب باید با این منطق انتخاب شود که:
• مفهوم «هزینه کل مالکیت» (Total Cost of Ownership – TCO) را درک کند،
• فرهنگ «بهبود مستمر» (Continuous Improvement) را تقویت کند،
• و بهعنوان «شریک عملکرد دارایی» در کنار سازمان قرار گیرد، نه صرفاً یک ارائهدهنده خدمات.
پس از انتخاب، لازم است توافق شفاف و قابلاندازهگیری درباره موارد زیر حاصل شود:
• سطوح خدمت مورد انتظار (Service Levels)،
• اهداف بهبود،
• شاخصهای کلیدی عملکرد (Key Performance Indicators – KPI) که واقعبینانه، قابلسنجش و قابل ممیزی باشند.
پیمانکار باید بپذیرد که تحقق جدی KPIها بخشی از مسئولیت اوست و پیامدهای مالی قرارداد در صورت عدم دستیابی به اهداف یا عملکرد فراتر از انتظار، بهصورت عادلانه اعمال شود. به این معنا که:
• در صورت عدم تحقق اهداف، بخشی از درآمد بالقوه پیمانکار در معرض ریسک قرار گیرد،
• و در صورت عملکرد بهتر از هدف، پاداش منصفانه دریافت کند.
زمانیکه برونسپاری نگهداری و تعمیرات فقط یک «هزینه» تلقی نشود و بهعنوان «فرصتی برای ایجاد یک شراکت بلندمدت با یک ارائهدهنده حرفهای خدمات نگهداری» دیده شود، امکان دستیابی همزمان به دو هدف فراهم میشود: تأمین سطح خدمت مورد نیاز و کنترل هزینههای عملیاتی در یک سطح پایدار و بهینه.
اشتباه شماره ۶: تصمیمگیری بر اساس اطلاعات ناقص و قدیمی
(Mistake #6: Relying on Incomplete and Outdated Information)
در بسیاری از سازمانها، داده قابلاتکا برای تحلیل واقعی عملکرد داراییهای فیزیکی وجود ندارد. حتی اگر سامانهای برای جمعآوری اطلاعات ایجاد شده باشد، معمولاً ساختار آن کاغذی، ناقص، وابسته به ثبت دستی و نیازمند تحلیلهای زمانبر مهندسی است. در چنین شرایطی و در نبود یک سیستم دیجیتال یکپارچه برای ثبت اطلاعات دارایی و مدیریت فعالیتهای نگهداری، تصمیمگیریهای مدیریتی ناچاراً بر پایه دادههای قدیمی، گسسته و غیرقابل اتکا انجام میشود؛ موضوعی که مستقیماً دقت برنامهریزی، کیفیت نگهداری و اثربخشی سرمایهگذاری روی داراییها را کاهش میدهد.
راهکار: استفاده از نرمافزارهای مدیریت دارایی مانند Limble CMMS
(Solution: Use Physical Asset Management Software Like Limble CMMS)
تمام چالشها و خطاهایی که تاکنون مطرح شد، یک نکته مشترک دارند: داده صحیح و بهموقع، پایه اصلی تصمیمگیری مؤثر در مدیریت دارایی است. داده معتبر امکان میدهد:
• پایش قابلاعتماد دارایی (Reliable Asset Monitoring) انجام شود،
• تحلیلهای دقیق و مبتنی بر شواهد صورت گیرد،
• و مداخلههای نگهداری در زمان مناسب انجام شوند.
با پیچیدهتر شدن تجهیزات و افزایش وابستگی سازمانها به داراییهای فنی، اتکا به داده به یک الزام تبدیل شده است. نرمافزار CMMS بهعنوان یک پلتفرم دیجیتال متمرکز برای مدیریت دارایی و نگهداری، پایگاه دانشی ایجاد میکند که از طریق آن میتوان:
• گزارشهای دورهای و تحلیلی نگهداری را بهسرعت تولید کرد،
• انواع دادههای عملکردی و تاریخی را در چند ثانیه استخراج نمود،
• و تصمیمهایی گرفت که از بروز مشکلات آینده جلوگیری کند.
CMMSهای پیشرفته با بهرهگیری از هوش مصنوعی و الگوریتمهای یادگیری ماشین—که به سنسورهای نصبشده روی داراییها متصلاند—قادرند:
• روند تخریب و فرسایش را پیشبینی کنند،
• عمر دارایی را افزایش دهند،
• موجودی قطعات و اقلام مصرفی را بهصورت هوشمند مدیریت کنند.
همچنین با امکان ردیابی دقیق داراییها و ثبت هزینههای مداخلههای نگهداری تقریباً در لحظه:
• زمانبندی نگهداری با دقت بالا انجام میشود،
• تصمیمهای خرید و جایگزینی دارایی بهدرستی هدایت میشود،
• و بهرهوری عملیات روزمره به شکل قابل توجهی افزایش مییابد.
در یک جمله:
استفاده از CMMS امکان میدهد منابع محدود مدیریت داراییهای فیزیکی با بالاترین کارایی، شفافیت و هوشمندی مورد استفاده قرار گیرد.
مدیریت داراییهای فیزیکی نیازمند یک نگاه کلان و راهبردی است
مدیریت داراییهای فیزیکی صرفاً مجموعهای از فعالیتهای عملیاتی یا دستورالعملهای اجرایی نیست، بلکه یک رویکرد راهبردی برای هدایت کل کسبوکار و مدیریت منسجم داراییها در طول چرخه عمر آنهاست. این رویکرد تضمین میکند عملکرد داراییها بهصورت پایدار، قابلاتکا و اقتصادی مدیریت شود و در نتیجه، هر تصمیم مرتبط با دارایی بر اساس ارزش ایجادشده در کل چرخه عمر سنجیده شود؛ نه صرفاً بر اساس پیامدهای کوتاهمدت یا هزینههای جاری.
برای دستیابی به حداقل هزینه کل مالکیت (Total Cost of Ownership)، تدوین راهبردهای تأمین مالی بلندمدت مبتنی بر داده، کاهش هزینههای سرمایهای در چرخه عمر، و بهینهسازی کارایی دارایی و بازده سرمایهگذاری (ROI)، لازم است اقدامات زیر بهصورت نظاممند انجام شود:
• ارزیابی وضعیت واحد نگهداری و تعمیرات و میزان همسویی آن با اهداف سازمان
• بازبینی سامانهها و نرمافزارهای مدیریت دارایی و اطمینان از یکپارچگی و قابلیت اتکای دادهها
• جلوگیری از تکرار خطاهای رایج مدیریت دارایی و اطمینان از استقرار فرآیندهای استاندارد
اجرای این رویکرد، یک تصویر جامع و یکپارچه از عملکرد داراییها ارائه میدهد و زمینهساز اتخاذ تصمیمهایی میشود که هم از لحاظ فنی و هم از لحاظ اقتصادی سلیم، دقیق و آیندهنگر هستند. چنین دیدگاهی به سازمان کمک میکند منابع خود را بهصورت هوشمندانه تخصیص دهد، ریسکها را کنترل کند و ارزش حاصل از داراییها را در بالاترین سطح ممکن حفظ نماید.
6 Simple Fixes For Common Physical Asset Management Mistakes: http://limble.com/learn/asset-maintenance/physical/
Powered by Froala Editor

برای ثبت نظر ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید