شهرت منفی روش نگهداری مبتنی بر قابلیت اطمینان (RCM)
بهبود قابلیت اطمینان: اولویت اصلی در مدیریت نگهداری
بهبود قابلیت اطمینان همواره بهعنوان یکی از اولویتهای اصلی بسیاری از مدیران و کارشناسان حوزه نگهداری شناخته شده است. به همین دلیل، در این صنعت استراتژیهای مختلفی برای دستیابی به این هدف توسعه یافتهاند. یکی از استراتژیهای برجستهای که در عرصه نگهداری توجه زیادی را جلب کرده، نگهداری مبتنی بر قابلیت اطمینان (RCM) است. در حال حاضر، تقریباً تمامی سازمانها تمایل دارند که به این رویکرد بپیوندند، زیرا شنیدهاند که این روش چگونه میتواند بهطور چشمگیری کارایی برنامههای نگهداری پیشگیرانه (PM) را افزایش داده و قابلیت اطمینان تجهیزات و تأسیسات صنعتی را به میزان زیادی بهبود بخشد.
بدون شک، بسیاری از مطالعات موردی موفق از پیادهسازی RCM وجود دارد که اثربخشی این رویکرد را نشان میدهد. با این حال، در مقابل، تعداد زیادی از سازمانها بدون آمادگی کافی و بدون درک کامل از روشهای استفاده شده در RCM اقدام به اجرای این فرآیند میکنند. این گروهها غالباً نسبت به آنچه که این رویکرد شامل میشود، اطلاعات کافی ندارند. در نتیجه، این اقدامات ممکن است منجر به صرف منابع فراوانی از جمله هزینهها، نیروی کار و زمان شوند، بدون آنکه نتایج ملموسی حاصل شود. این نارضایتی و شکستهای ناشی از پیادهسازی نادرست، منجر به شکلگیری جنبه منفی دیگری از شهرت RCM شده است که در این مقاله به بررسی آن پرداخته خواهد شد.
شهرت منفی نگهداری مبتنی بر قابلیت اطمینان (RCM)
بسیاری از فروشندگان و ارائهدهندگان خدمات بهطور مداوم از فواید شگفتانگیز نگهداری مبتنی بر قابلیت اطمینان (RCM) سخن میگویند. آنها ادعا میکنند که این روش بهطور معجزهآسا قابلیت اطمینان سازمانها را بهبود میبخشد و یکی از بهترین نوآوریها از زمان اختراع نان برشخورده به شمار میآید. به همین دلیل، بسیاری از سازمانها مقادیر قابل توجهی از منابع و سرمایه را بهمنظور استخدام این فروشندگان و پیادهسازی RCM در سطح وسیع در سازمان خود صرف میکنند.
اما پس از گذشت چند ماه از آغاز پیادهسازی، بسیاری از این سازمانها متوجه میشوند که هیچ بازگشت سرمایه فوریای حاصل نشده است. آنها بهزودی درمییابند که RCM بهطور قابل توجهی منابع زیادی را مصرف میکند. اینجاست که جملاتی چون "این روش دیگر کافی است" یا "به نظر میرسید خوب باشد، اما کار نمیکند" شروع به شنیده شدن میکند. در واقع، بسیاری از این سازمانها بیشتر از آنچه که توانایی داشتند، به خود فشار آوردهاند و در مسیر پیادهسازی این رویکرد هزینههای زیادی را متحمل شدهاند.
این موضوع نمایانگر روی دیگری از سکه است. همانطور که نگهداری مبتنی بر قابلیت اطمینان (RCM) بهطور گستردهای به عنوان یک استراتژی موفق شناخته میشود، به همان میزان نیز دارای شهرت منفی است. بسیاری از کارشناسان نگهداری که خود قربانی این مسئله شدهاند، RCM را بهعنوان "یک هیولای مصرفکننده منابع" میشناسند.
حال، هرچند این موضوع ممکن است خندهدار به نظر برسد، اما در حقیقت بسیار غمانگیز است. زیرا واقعیت این است که RCM یکی از ارزشمندترین و قدرتمندترین ابزارهایی است که ما در اختیار داریم وقتی که به بهینهسازی برنامههای نگهداری پیشگیرانهمان میپردازیم. اما از آنجایی که RCM بهطور نادرست در بسیاری از سازمانها در سراسر جهان درک و پیادهسازی میشود، شهرت بدی پیدا کرده است. شهرتی منفی.
علت شهرت بد نگهداری مبتنی بر قابلیت اطمینان (RCM)
شهرت منفی نگهداری مبتنی بر قابلیت اطمینان (RCM) اغلب ناشی از اقدام افرادی بیتجربه در این زمینه است. چه این افراد کارکنان، پیمانکاران یا مشاوران پرهزینه باشند، آنان پروژههای RCM را رهبری میکنند در حالی که فاقد دانش و منابع لازم برای اجرای مؤثر این فرآیند هستند.
نتیجه چنین رویکردی، پیادهسازی ضعیف پروژههاست که در آن زمان و منابع زیادی صرف میشود، اما دستاوردهای ملموس و قابل توجهی حاصل نمیگردد. این امر باعث میشود که بسیاری از سازمانها و افراد تجربهشده در نهایت به RCM شهرت منفی بدهند و آن را بهعنوان یک رویکرد ناکارآمد معرفی کنند.
چگونه میتوان موفقیت RCM را در سازمان خود تضمین کرد؟
زمانی که نگهداری مبتنی بر قابلیت اطمینان (RCM) توسط تیمی از حرفهایها با تجربه و دانش کافی پیادهسازی شود، بهترین نتایج ممکن برای سازمان حاصل خواهد شد. برای اطمینان از موفقیت در پیادهسازی RCM، سه عامل اساسی ضروری است:
دانش و تجربه عمیق از فرآیند RCM
آشنایی کامل با تجهیزات و سیستمهایی که قرار است تحلیل شوند
تخصیص منابع و تلاش قابل توجه برای دستیابی به نتایج مطلوب
به همین دلیل، تصمیمگیری هوشمندانه در مورد زمان، مکان و نحوه پیادهسازی RCM در سازمان امری ضروری است. در صورتی که هر یک از این موارد نادیده گرفته شود، احتمالاً پیادهسازی موفقیتآمیز آن با شکست مواجه خواهد شد. این امر بارها و بارها مشاهده شده است.
RCM نیازمند منابع و تلاشهای قابل توجه است تا نتایج مطلوب حاصل شود. یک نکته کلیدی که باید در نظر داشت این است که RCM را در تمام بخشهای سازمان پیادهسازی نکنید. بهتر است این فرآیند را بر اساس تجهیزات یا سیستمهای خاص پیادهسازی نمایید. در غیر این صورت، ممکن است در ابتدای پروژه هزینههای زیادی صرف شود، اما پس از ماهها پیادهسازی، نتایج قابلتوجهی بهدست نیاید و این امر منجر به ناامیدی شود. از این رو، پیشنهاد میشود که RCM را بهطور مرحلهای و در بخشهای کوچکتر تجهیزات یا سیستمها پیادهسازی کنید تا با سرمایهگذاری کمتر، نتایج مثبت و مؤثر حاصل شود. سپس میتوان از این نتایج برای قانع کردن مدیریت به کارایی این استراتژی بهره برد.
اگر واقعاً قصد دارید RCM را در سازمان خود پیادهسازی کنید، مسئولیت شما این است که ابتدا خود را آموزش دهید. برای این کار، نیازی به سالها تجربه ندارید، بلکه کافی است اصول اولیه فرآیند RCM را درک کنید تا بتوانید تصمیمات آگاهانهای بگیرید. این موضوع بهویژه زمانی که به دنبال استخدام پیمانکاران یا ارائهدهندگان خدمات RCM هستید، اهمیت زیادی دارد.
Powered by Froala Editor
برای ثبت نظر ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید