تیم تحریریه
| آخرین بروزرسانی 3 روز پیش توسط آرش ایل بیگی

چالش تصمیمات کلیدی در چرخه عمر دارایی های فیزیکی (تجهیزات و تاسیسات و ...)

طبق مطالعات شرکت مشاوره مدیریت McKinsey & Company، حدود ۶۰ درصد از زمان مدیران ارشد صرف فعالیت‌هایی می‌شود که مستقیماً با تصمیم‌گیری مرتبط هستند. این آمار نشان می‌دهد تصمیم‌گیری یکی از مهم‌ترین و زمان‌برترین وظایف رهبران سازمانی است. با این حال، بسیاری از مدیران از سرعت پایین و کیفیت ناکافی تصمیم‌گیری‌ها ابراز نارضایتی می‌کنند. در مقابل، سازمان‌هایی که فرآیند تصمیم‌گیری را به‌درستی ساختاردهی کرده‌اند، به مزیت رقابتی پایداری دست یافته‌اند.

همچنین نتایج یک مطالعه دیگر از موسسه PwC نشان می‌دهد که از هر ۱۰ تصمیم استراتژیک، ۳ تصمیم به نتایج مطلوب منجر نمی‌شود. این موضوع اهمیت به‌کارگیری روش‌های علمی و ساختارمند در تصمیم‌سازی را دوچندان می‌کند.

در حوزه مدیریت چرخه عمر دارایی‌های فیزیکی (تجهیزات، تأسیسات و زیرساخت‌ها)، تصمیم‌گیری‌ها نقش تعیین‌کننده‌ای دارند. تصمیماتی از جمله:

  • چه زمانی یک تجهیز خریداری شود؟
  • از کدام تأمین‌کننده خرید انجام گیرد؟
  • چه تعداد تهیه شود و آیا افزونگی نیاز است؟
  • روش بهره‌برداری چگونه باشد؟
  • مسئول بهره‌برداری و نگهداری چه کسانی باشند؟
  • چه برنامه نگهداشت و با چه دوره‌ای طراحی شود؟
  • در چه شرایطی تجهیز از رده خارج گردد؟

و ده‌ها تصمیم حیاتی دیگر که بر هزینه، ریسک، عملکرد و پایداری دارایی‌ها تأثیر می‌گذارند.

 در سازمان شما:

  • تصمیمات مرتبط با دارایی‌ها چگونه گرفته می‌شود؟
  • چه میزان از این تصمیمات اثربخش و مبتنی بر داده هستند؟
  • آیا روش‌ها یا متدولوژی‌های مشخصی برای تصمیم‌گیری وجود دارد؟
  • چه فرصت‌هایی برای بهبود در تصمیم‌گیری حرفه‌ای وجود دارد؟
گفتگوی جدید
آرش ایل بیگی
Asset Management/ Maintenance Management / APM / Human Performance Technologist | آخرین بروزرسانی 3 روز پیش

با سلام و احترام به نظرم این موضوع خیلی کلیدی است. نه تنها در حوزه مدیریت دارایی های فیزیکی بلکه در کل ساختار حکمرانی کشور ما امروز  با یک بحران در نظام تصمیم گیری مواجه هستیم. اینکه گاهی می بینیم مصوباتی از ساختارهای تصمیم گیر بیرون می آید که در تضاد با اهداف اولیه آن بوده است. مثال های فراوانی برای این بحران تصمیم گیری در سال های اخیر وجود دارد. به عقیده من این دو عامل در این بحران نقش دارند: یکی نبود ساختار و فرآیند اصولی برای تفکیک تصمیم سازی و تصمیم گیری و دوم نبود ابزار مناسب .1- عدم وجود ساختار و فرآیند اصولی و استانداردساختار و فرآیندها زمین بازی هستند. اگر زمین بازی درست طراحی شود افراد ضعیف هم در مسیر صحیح حرکت میکنند. به کرات در سازمان ها مشاهده میشود که طرح هایی بدون کار کارشناسی و بررسی فنی و اقتصادی دقیق برای تصمیم گیری به جلسات مدیران ارشد ارجاع میشود. در جلسات مدیریتی هم که انواع خطاهای شناختی از جمله سوگیری تاییدی موج میزند. یعنی وقتی یک طرح بدون تحلیل فنی و اقتصادی وارد یک جلسه مدیریتی بشود خروجی جلسه خیلی نزدیک به تمایلات مدیر جلسه خواهد شد.  امروزه یک ویژگی مهم سازمان های با قابلیت اطمینان بالا این است:High reliability organizations defer to expertiseیعنی تصمیم گیری ها بر تخصص کارکنان تکیه دارد نه تمایلات مدیران. بنابراین تنها با اصلاح فرآیند و ساختار تصمیم گیری می توان به تصمیمات دقیق رسید.2- نبود ابزار مناسب تصمیم گیریسیستم های پشتیبان تصمیم گیری (Decision Support Systems) که تحت عنوان سیستم های «تصمیم یار» شناخته میشوند نقش مهمی در بهبود کیفیت تصمیم گیری دارند. در مورد این سیستم ها اغلب شنیده ایم و اساتید توضیح کافی دادند. نکته ای که در این خصوص اهمیت داره به نظرم کاربردی سازی اونها و فاصله گرفتن از نگاه فانتزی به این سیستم هاست که صرفا یک سیستم تصمیم یار داشته باشیم که از رقبا عقب نمونیم! کاربردی سازی هم با شناسایی دقیق چالش ها و البته موقعیت هایی است که کارکنان و تصمیم گیران نیاز به تصمیم یاری دارند محقق میشود و البته همراه با یکپارچه سازی سیستم تصمیم یار با سایر سیستم های مدیریتی سازمان.

برای ارسال پاسخ باید وارد حساب کاربری خود شوید.