تلاشهای نگهداری مبتنی بر وضعیت (CBM) بدون برنامهریزی و زمانبندی مناسب شکست میخورند.
بسیاری از سازمانهای نگهداری در سطح جهانی بهصورت واکنشی عمل میکنند و با چالشهایی نظیر خرابیهای مکرر، بهرهوری پایین و هزینههای بالای نگهداری مواجه هستند. برای خروج از این چرخه واکنشی، یکی از راهحلهای رایج، نگهداری مبتنی بر وضعیت (CBM) است. با این حال، بسیاری از سازمانها علیرغم صرف هزینههای زیاد برای پیادهسازی این استراتژی، همچنان با همان مشکلاتی مواجه میشوند که استراتژی «عمل به محض خرابی» به همراه دارد.
فنآوریهای نگهداری مبتنی بر وضعیت (CBM) بهعنوان یکی از پرفروشترین راهحلها در زمینه نگهداری شناخته میشوند. با پیشرفتهای اخیر در زمینه هوش مصنوعی (AI) و اینترنت اشیاء صنعتی (IIoT)، این حوزه به سمت نگهداری پیشبینانه (PDM) گسترش یافته است. علت جذابیت این راهحلها برای سازمانها این است که ادعا میشود این پلتفرمها قادرند خرابیها را ماهها قبل از وقوع شناسایی کنند. علاوه بر این، فناوریهای مبتنی بر هوش مصنوعی بهطور خودکار به سازمانها پیشنهاد میدهند که چه اقداماتی باید انجام دهند و کی، و این سیستمها معمولاً با نرمافزارهای مدیریت نگهداری کاملاً یکپارچه میشوند.
بدون شک، پلتفرمهای CBM و PDM یکی از مهمترین نوآوریها در عرصه نگهداری بهشمار میروند. با این حال، حقیقت این است که بسیاری از سازمانها که در این راهحلها سرمایهگذاری میکنند، اغلب نمیتوانند از ارزش وعدهدادهشده آنها بهرهمند شوند. در بسیاری از موارد، این سازمانها همچنان با خرابیهای غیرقابلقبولی روبهرو هستند که میتوانستند از وقوع آنها جلوگیری شود.
شگفتانگیز است که این مشکلات نه بهدلیل نقص در تکنولوژی یا عملکرد ضعیف آنها، بلکه بهدلیل عدم آمادگی سازمانها برای مدیریت این راهحلها است. سازمانهای واکنشی معمولاً آنچنان درگیر بحرانهای روزمره و مشکلات جاری هستند که نمیتوانند بهطور مؤثر از اطلاعات و هشدارهای سیستمهای CBM بهرهبرداری کنند.
در ادامه این مقاله، بهطور دقیقتری به تحلیل نگهداری مبتنی بر وضعیت (CBM) خواهیم پرداخت، و توضیح خواهیم داد که چرا دستیابی به یک کارخانه قابلاطمینان بدون این استراتژی تقریباً غیرممکن است. همچنین، دلایل شکست بیشتر تلاشهای CBM و اقدامات ضروری برای موفقیت در پیادهسازی این روش را بررسی خواهیم کرد.
اما قبل از هر چیز، بیایید ابتدا نگاهی مختصر به مفهوم نگهداری مبتنی بر وضعیت (CBM) بیندازیم.
نگهداری مبتنی بر وضعیت (Condition Based Maintenance - CBM) چیست؟
نگهداری مبتنی بر وضعیت (CBM) یک استراتژی پیشرفته در مدیریت نگهداری است که بر شناسایی سیگنالها و هشدارهای ناشی از وقوع خرابی تمرکز دارد. برخلاف بسیاری از خرابیها که معمولاً وابسته به سن تجهیزات هستند، در بسیاری از موارد خرابیها با علائمی همراه هستند که نشاندهنده وقوع یا احتمال وقوع خرابی در آینده نزدیک است. اگر این سیگنالها بهدرستی شناسایی شوند، میتوان اقدامات پیشگیرانه انجام داد تا از وقوع خرابیها جلوگیری شده یا عواقب آنها به حداقل برسد.
در این استراتژی، CBM بهدنبال شواهد فیزیکی و سیگنالهایی است که نشاندهنده وقوع خرابی یا شرایطی هستند که میتوانند منجر به خرابی شوند. در حالی که بیشتر استفادههای رایج CBM شامل پایش ارتعاشات و سایر علائم فیزیکی تجهیزات است، این استراتژی میتواند کاربردهای گستردهتری داشته باشد که فراتر از این موارد رایج است.
یکی از مفاهیم کلیدی در نگهداری مبتنی بر وضعیت، منحنی P-F است. این منحنی بهطور دقیقتری به چگونگی شناسایی خرابیها و زمان مناسب برای انجام تعمیرات پیشگیرانه میپردازد. منحنی P-F نشان میدهد که خرابیها معمولاً از یک وضعیت پایدار شروع میشوند و بهتدریج به وضعیتی بحرانی میرسند که نیاز به اقدام فوری برای جلوگیری از خرابی کامل وجود دارد. در شکل زیر، این منحنی بهطور واضحتری نشان داده شده است.
منبع: ۹ نوع نگهداری: چگونه استراتژی مناسب نگهداری را انتخاب کنیم
این نمودار مفهومی نشان میدهد که عملکرد کاربردی تجهیزات با گذشت زمان رو به کاهش میرود تا جایی که خرابی قابل شناسایی میشود (نقطه «P»).
اگر خرابی برطرف نشود، تجهیزات به تخریب خود ادامه میدهند تا زمانی که یک خرابی عملکردی اتفاق بیفتد (نقطه «F»). بازه زمانی بین P و F که معمولاً به آن بازه P-F گفته میشود، پنجره زمانی شما برای شناسایی خرابی قریبالوقوع و رفع آن است.
طول بازه P-F بسته به حالت خرابی که در نظر گرفته شده و تکنیکهای نظارت بر وضعیت مورد استفاده شما متفاوت است.
شما باید از یک راهحل نظارت بر وضعیت استفاده کنید که نشانگری قابل اعتماد و تکرارپذیر به اندازه کافی زود به شما بدهد تا زمان کافی برای واکنش داشته باشید.
چرا باید نگهداری مبتنی بر وضعیت (CBM) را پیادهسازی کرد؟
نگهداری مبتنی بر وضعیت (CBM) این امکان را فراهم میکند که پیش از وقوع خرابیها، از آنها آگاه شوید. به عبارت دیگر، CBM به شما این فرصت را میدهد که برای خرابیهای قریبالوقوع برنامهریزی کنید و زمان بهینهای را برای رسیدگی به آنها انتخاب کنید. این امر میتواند بهطور قابلملاحظهای کارآیی و هزینههای نگهداری را بهبود بخشد.
بهعنوان مثال، فرض کنید که یک توقف برنامهریزیشده برای نگهداری در ماه آینده دارید. بر اساس سیستم CBM، متوجه میشوید که یاتاقان انتهای درایو پمپ صادراتی شما در حدود سه ماه آینده در حال خرابی است. در شرایطی که از CBM استفاده نمیکنید، این خرابی ممکن است بهطور ناگهانی رخ دهد و شما مجبور به برخورد با آن بهعنوان یک خرابی اضطراری خواهید بود. در چنین شرایطی، نگهداری بهصورت واکنشی میتواند ناکارآمد و پرهزینه باشد.
اما با استفاده از CBM، شما میتوانید تصمیم بگیرید که پمپ را در طول توقف برنامهریزیشده تعمیر کنید. این تصمیم به شما این امکان را میدهد که تعمیرات را بهطور مؤثر و زمانبندیشده انجام دهید. در این حالت، تعمیرات بهصورت ایمنتر، سریعتر و با هزینه کمتری انجام میشود. علاوه بر این، تأثیرات منفی بر تولید کاهش مییابد زیرا این تعمیرات با توقف برنامهریزیشده قبلی همزمان میشود.
بنابراین، ارزش واقعی CBM در پیشگیری از خرابیها نیست، بلکه در شناسایی خرابیها قبل از وقوع آنها است. این شناسایی بهموقع به شما این امکان را میدهد که مداخلهای بهموقع انجام دهید که میتواند تأثیرات تولید را کاهش دهد، هزینهها را به حداقل برساند و ایمنی را بهبود بخشد.
لازم به ذکر است که همه تجهیزات و انواع خرابیها از مزایای نگهداری مبتنی بر وضعیت بهرهمند نمیشوند و پیادهسازی این سیستم باید با دقت و بر اساس نیازهای خاص تجهیزات و فرآیندها انجام شود.
نگهداری مبتنی بر زمان (Time-Based Maintenance) در مقابل نگهداری مبتنی بر وضعیت (Condition-Based Maintenance)
حالتهای خرابی که بهوضوح وابسته به سن هستند، معمولاً بهترین راهحل برای مدیریت آنها استفاده از نگهداری مبتنی بر زمان (TBM) است. بهعنوان مثال، اگر بدانید که یک قطعه خاص هر ۱۲ ماه فرسوده میشود، میتوانید بهسادگی آن را در زمان مناسب تعویض کنید بدون اینکه نیازی به ارزیابی وضعیت آن داشته باشید. در این حالت، وظیفه تعمیر یا تعویض بهطور دورهای و بر اساس زمان مشخص انجام میشود.
اما در مواردی که خرابیها وابسته به سن نیستند، استفاده از نگهداری مبتنی بر زمان ممکن است منجر به تعویضهای غیرضروری و پرهزینه شود. به عبارت دیگر، زمانی که یک قطعه نیاز به تعویض ندارد، انجام این کار میتواند بهطور بیهوده هزینههایی را به همراه آورد.
تحقیقات انجامشده در صنایع مختلف، مانند خطوط هوایی و نظامی، نشان داده است که بین ۷۰٪ تا ۹۰٪ از تمامی حالتهای خرابی وابسته به سن نیستند. برای این نوع خرابیها، احتمال وقوع خرابی بهطور قابلتوجهی با گذشت زمان افزایش نمییابد. بهعبارتی، در این موارد، خرابیها اغلب به دلایل دیگری غیر از سن و عمر قطعه رخ میدهند.
این تحقیق بهطور خلاصه در شش الگوی مختلف خرابی که در ادامه توضیح داده میشود، بیان شده است. این الگوها به وضوح نشان میدهند که نگهداری مبتنی بر وضعیت (CBM) میتواند در بسیاری از موارد مؤثرتر از نگهداری مبتنی بر زمان باشد، چرا که بهجای تعویضهای دورهای غیرضروری، بر شناسایی خرابیها قبل از وقوع آنها تمرکز دارد.
منبع: ۹ اصل برنامه نگهداری پیشگیرانه مدرن
این موضوع پیامدهای عمدهای برای برنامههای نگهداری پیشگیرانه (PM) ما که پر از وظایف نگهداری مبتنی بر زمان است، دارد. زیرا اگر بیشتر حالتهای خرابی وابسته به سن نباشند، پس باید این حالتها را با استفاده از نگهداری مبتنی بر وضعیت (CBM) مدیریت کنیم.
بنابراین، بخش بزرگی از برنامه PM شما باید شامل نگهداری مبتنی بر وضعیت باشد. به عبارت دیگر، CBM برای ایجاد یک کارخانه قابلاطمینان ضروری است. بدون آن، به موفقیت نخواهید رسید.
مشکل نگهداری مبتنی بر وضعیت (Condition Based Maintenance - CBM)
نظارت مؤثر بر وضعیت تجهیزات میتواند سیگنالهای ضعیفی تولید کند که نشاندهنده خرابی بالقوه هستند. این سیگنالها معمولاً هفتهها، و گاهی ماهها پیش از وقوع خرابی، قابل شناسایی هستند. اما در یک محیط نگهداری واکنشی، چه اتفاقی برای این سیگنالهای ضعیف میافتد؟ آنها بهسادگی نادیده گرفته میشوند.
در چنین محیطهایی، افراد آنچنان درگیر رسیدگی به بحرانهای فوری و مشکلات روزمره هستند که هیچ توجهی به مشکلات بلندمدتتر ندارند. بهعنوان مثال، یاتاقان پمپ که ممکن است شش ماه دیگر خراب شود، نادیده گرفته میشود. شش ماه بعد، همان پمپ بهدلیل خرابی یاتاقان میشکند و موجب توقف تولید میشود.
زمانی که این اتفاق میافتد، مدیریت از شما میپرسد چرا مشکل یاتاقان از طریق برنامه نظارت بر وضعیت شناسایی نشده است. در این شرایط، تنها میتوانید به گزارشهای موجود در خصوص روند ارتعاشات اشاره کنید و بگویید که درخواستهای کاری در سیستم CMMS ثبت شدهاند. اما واقعیت این است که هیچ اقدام اصلاحی برای رفع مشکل انجام نشده است.
این وضعیت بدترین حالت ممکن است. در واقع، سازمان شما همچنان در حال انجام نگهداری به روش «عمل به محض خرابی» است، با این تفاوت که هزینههای این روش به مراتب بیشتر است، چرا که هزینههای CBM نیز به آن اضافه شدهاند.
متأسفانه، این واقعیت در بسیاری از سازمانهاست و باید اذعان کنم که خودم شخصاً این تجربه را داشتهام. برای حل این مشکل، سازمانها باید اطمینان حاصل کنند که یک فرآیند مؤثر برنامهریزی و زمانبندی در محل وجود دارد تا محیط کاری پایدارتر شود. این فرآیند باید بهگونهای طراحی شود که سازمانها قادر به واکنش به سیگنالهای ضعیفی باشند که از برنامه CBM دریافت میکنند.
برنامهریزی و زمانبندی قبل از پیادهسازی نگهداری مبتنی بر وضعیت (CBM)
برای اینکه نگهداری مبتنی بر وضعیت (CBM) بهعنوان یک استراتژی مؤثر عمل کند، مداخله زودهنگام ضروری است. این مداخله نیازمند یک فرایند مؤثر برای جمعآوری دادهها، تحلیل آنها، تصمیمگیری و در نهایت اطمینان از انجام مداخله بهموقع است. مشکل اصلی در این مرحله آخر، یعنی مداخله بهموقع، جایی است که بسیاری از سازمانهای نگهداری واکنشی معمولاً شکست میخورند. در بسیاری از سازمانها، این مداخلات اولیه تا زمانی که خیلی دیر نشده و بهطور اضطراری مشاهده نشوند، باقی نمیمانند.
برای اینکه برنامه CBM شما مؤثر باشد، باید یک محیط کاری پایدار و منظم ایجاد کنید، بهویژه در بخشهای زیر:
بدون نگهداری واکنشی بیش از حد: برنامهریزی دقیق و پیشبینی شده برای کاهش وابستگی به اقدامات واکنشی ضروری است.
با روشهای واضح و عینی برای اولویتبندی درخواستهای کاری: تیم نگهداری باید بر اساس اولویتهای مشخص، درخواستهای کاری را مدیریت کند.
با روشی توافقشده برای بارگذاری کارها در یک برنامه هفتگی ثابت: انجام تمام تعمیرات و نگهداریها باید در یک برنامه هفتگی هماهنگ و معین قرار گیرد.
جایی که این برنامه هفتگی ثابت رعایت شده و بهطور فعال محافظت شود: حفظ و پیگیری دقیق برنامه هفتگی برای جلوگیری از انحرافات و تأخیرهای احتمالی ضروری است.
به عبارت دیگر، قبل از پیادهسازی استراتژی CBM، باید یک فرایند مؤثر برنامهریزی و زمانبندی داشته باشید. این موضوع مشابه به ساخت یک خانه است: شما ابتدا باید پایهها را پیریزی کنید تا سایر بخشها ساخته شوند. به همین ترتیب، باید ابتدا برنامهریزی و زمانبندی را پیادهسازی کنید تا اطمینان حاصل کنید که هر مداخله مورد نیاز، بهموقع انجام میشود.
در گفتوگو با تأمینکنندگان راهحلهای CBM و PDM، بارها و بارها از این مشکل شنیدهام: تکنولوژی آنها قادر به شناسایی خرابیهای قریبالوقوع است، اما تیمهای نگهداری بهموقع به این هشدارها نمیرسند. در نتیجه، مشتریان این تأمینکنندگان از ارزشی که انتظار داشتند بهرهمند نمیشوند و رضایت کافی ندارند.
برنامهریزی و زمانبندی باعث کاهش ضایعات میشود
در بیشتر سازمانهای نگهداری، بهرهوری معمولاً پایین است و اغلب در حدود ۲۰٪ تا ۳۰٪ قرار دارد. این بدان معناست که در یک روز کاری معمولی ۱۰ ساعته، تکنسینها تنها ۲ تا ۳ ساعت را به کار واقعی نگهداری اختصاص میدهند، و گاهی اوقات حتی کمتر از این مقدار. این مشکل به هیچ وجه به دلیل کمکاری افراد نیست، بلکه به دلیل ناکارآمدی سیستمها و فرآیندهای سازمان است. کارهای روزمره نگهداری معمولاً پر از انواع ضایعات و اتلاف زمان هستند که بهرهوری را به شدت کاهش میدهند، از جمله:
دستورالعملهای کاری بیکیفیت: این موضوع منجر به تأخیر و اتلاف زمان در هنگام انجام وظایف میشود.
شناسایی نادرست مواد: این مسئله میتواند منجر به شروعهای نادرست، تأخیرها یا تعمیرات موقتی شود.
هماهنگی ضعیف بین گروههای کاری: این مشکل به زمانهای انتظار و بیکاری اضافی میانجامد، مانند زمانی که برای ایزولهسازی تجهیزات منتظر میمانیم.
سازمانهای نگهداری معمولاً منابع محدودی دارند و بهرهوری ۲۰٪ تا ۳۰٪ نشاندهنده این است که تیمهای نگهداری در انجام کارهای خود با مشکلات جدی مواجه هستند. این وضعیت در نهایت منجر به یک چرخه معیوب نگهداری واکنشی میشود، جایی که کارهایی که اولویت دارند، معمولاً کارهایی هستند که بیشترین توجه را جلب میکنند — و حدس بزنید چه؟ این کارها درخواستهای نگهداری مبتنی بر وضعیت (CBM) نخواهند بود، زیرا هیچکس هیجانزده نمیشود برای خرابیهایی که ممکن است ۳، ۶ یا ۹ ماه دیگر اتفاق بیفتند، اقدام کند.
اما با پیادهسازی یک فرایند مؤثر برنامهریزی و زمانبندی نگهداری، میتوان بسیاری از این ضایعات را حذف کرد. تجربه نشان میدهد که بهرهوری میتواند بهراحتی از ۳۰٪ به ۴۵٪ افزایش یابد. این معادل افزایش ۳۵٪ در اندازه تیم شما است بدون اینکه نیازی به استخدام فرد جدیدی باشد. این فرآیند نه تنها به کاهش ضایعات کمک میکند، بلکه موجب بهینهسازی منابع و افزایش کارآیی سازمان نیز میشود.
اما فقط این نیست، اگر یک فرایند قوی و مؤثر پیادهسازی کنید، محیط کاری شما کمتر واکنشی خواهد شد. تیمها بالاخره وقت پیدا میکنند تا مشکلات تکراری را برطرف کنند. افراد شما کمتر ناراحت میشوند و شروع به مشاهده مزایای فرهنگ مبتنی بر قابلیت اطمینان میکنند. و آن هشدارهای زودهنگام از برنامه CBM شما توجهی که شایسته آن است را جلب خواهند کرد.
دستیابی به موفقیت با CBM
برای اینکه برنامه نگهداری مبتنی بر وضعیت (CBM) موفق باشد، باید توجه داشت که برنامهریزی و زمانبندی یک پیشنیاز اساسی قبل از پیادهسازی این برنامه است. بدون داشتن این پایهگذاری، تلاشهای شما در CBM احتمالاً به شکست خواهد انجامید. با این حال، برای ایجاد یک برنامه CBM مؤثر، مسائل بیشتری نیز وجود دارد که باید در نظر گرفته شوند.
درک حالتهای خرابی و عواقب آنها: شما باید بهخوبی حالتهای خرابی و عواقب آنها را در تجهیزات تحت مدیریت خود درک کنید. این امر به شما این امکان را میدهد که ارزیابی دقیقی از راهحل مناسب CBM انجام دهید و تصمیمات بهتری در خصوص نوع مداخلات مورد نیاز بگیرید.
شناخت تکنیکهای نظارت بر وضعیت: باید بهطور واضح تکنیکهای نظارت بر وضعیت را که قصد دارید از آنها استفاده کنید، بشناسید. انتخاب روشهای مناسب برای نظارت میتواند تأثیر زیادی بر موفقیت برنامه CBM داشته باشد.
آموزش تیم: تیم شما باید آموزشهای لازم برای استفاده از تجهیزات، تحلیل دادهها و ارائه پیشنهادات معتبر در خصوص زمان و نحوه مداخله دریافت کند. این آموزشها باید بهطور منظم بهروزرسانی شوند تا تیم قادر باشد بهطور مؤثر به مشکلات پیش آمده پاسخ دهد.
نیاز به راهحلهای نرمافزاری جدید: ممکن است نیاز به پیادهسازی راهحلهای نرمافزاری جدید داشته باشید تا بتوانید بهطور مؤثر دادهها را جمعآوری و تحلیل کرده و روند CBM را بهدرستی مدیریت کنید.
مدیریت برنامه CBM بهعنوان یک پروژه: پیادهسازی برنامه CBM باید بهطور دقیق بهعنوان یک پروژه با دامنه مشخص و معیارهای موفقیت واضح مدیریت شود. این شامل تعریف اهداف، منابع مورد نیاز، و ارزیابی مداوم پیشرفت برنامه است.
تمام این موارد از حیطه این مقاله خارج است، اما برای دستیابی به موفقیت در CBM، توجه به این نکات ضروری است. یک برنامه CBM مؤثر بهصورت جامع و با توجه به تمامی این عوامل باید پیادهسازی شود تا به نتایج مطلوب دست یابید.
نتیجهگیری نهایی
نگهداری مبتنی بر وضعیت (CBM) برای ایجاد یک کارخانه قابلاطمینان ضروری است، زیرا بیشتر حالتهای خرابی وابسته به سن نیستند و تنها از طریق CBM بهطور مؤثر قابل مدیریت هستند. این استراتژی میتواند به شناسایی خرابیهای قریبالوقوع قبل از وقوع آنها کمک کند و از ایجاد بحرانهای ناگهانی جلوگیری نماید.
مشکلی که بسیاری از سازمانها با آن مواجه هستند این است که در یک محیط نگهداری واکنشی فعالیت میکنند و قادر به مدیریت مؤثر «سیگنالهای ضعیف» که CBM ارائه میدهد، نیستند. در چنین محیطهایی، توجه به هشدارهای زودهنگام معمولاً نادیده گرفته میشود و مداخلات بهموقع انجام نمیشود.
پیادهسازی CBM در مراحل اولیه، اتلاف وقت و منابع است. برای موفقیت برنامه CBM در سازمان، ابتدا باید یک محیط کاری پایدار ایجاد کنید تا قادر به پاسخدهی به سیگنالهای هشدار زودهنگام باشید که برنامه CBM شما فراهم میکند.
این محیط کاری پایدار را میتوان با پیادهسازی یک فرایند مؤثر برنامهریزی و زمانبندی نگهداری ایجاد کرد. چنین فرآیندی کمک میکند تا از برخورد با بحرانها و خرابیهای غیرمنتظره جلوگیری شود و سازمان بتواند بهطور مؤثر از دادههای CBM برای مدیریت خرابیها استفاده کند.
Powered by Froala Editor
برای ثبت نظر ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید